دسته بندی : <-CategoryName->
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒

▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒

▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒

▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒

▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒

▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒

▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒

▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
.jpg)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به ادامه مطلب حتما برید
ادامه مطلب ...
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
جمعه 29 دی 1391 - 1:34
دسته بندی : <-CategoryName->

بوسه ام را می گذارم پشت در / قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟ / آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
آشـــتـــــی؟
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
پنج شنبه 28 دی 1391 - 1:19
دسته بندی : <-CategoryName->

پروردگارا ؛ رفیقی دارم که روزگار، فرصت دیدنش را ارزانی ام نمیدارد ، اما تو شاهد باش که قلبم برای آن و به یاد آن می تپد
::
::
کی من خلاص میشوم از انتظار تو ؟ … کی میرسد بمقصد دل این قطار تو ؟ … خواهد رسید فصل بهاری که میشود … آرام تکیه کرد و رها شد کنار تو
::
::
دستانم تشنه دستان توست ، شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم، با تو میمانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم ، زیرا میدانم بیش از امروز دوستت خواهم داشت
::
::
باران برای کسی تکراری نمیشود ، هر وقت ببارد دوست داشتنی است. و تو بارانی ….
::
::
ناسپاس از عشق پاکت نیستم … من که عمری با خیالت زیستم … دوستت دارم به جان تو قسم … روی حرفم تا ابد می ایستم!
::
::
گفته بودند که گنج در ویرانه هاست، راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !
::
::
در میان دستهایت عشق پیدا میشود … زیر باران نگاهت نسترن وا میشود … با عبور واژه ها از گوشه ی لبهای تو … مهربانیهای قلبت خوب معنا میشود
::
::
به وسعت قلب کوچکم به یادتم ، شاید کم باشه اما قلب هرکس تمام زندگی اوست!
::
::
سلامتی اونایی که بلدن بازی بدن ! اما از روی معرفت می بازن
::
::
باران بیاید یا نیاید ، خاطرت باشد یا نباشد ، من خیس از یاد تو ام …
::
::
اندیشه ات را با هرکه می پرورانی خوش به حالش ، مرا همین بس که دوستت دارم
::
::
هزار کلمه بر جای خالی ات ریختم اما پر نشد …. بگانم از جنس بی نهایتی ….
به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب ...
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
پنج شنبه 28 دی 1391 - 1:8
دسته بندی : <-CategoryName->

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در این حریم شبانه ستم گرفته در این شب خوف و خاكستر كه غم گرفته
رفیق فروزان روشن رهایی من ستارهها را صدا بزن دلم گرفته
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در این شبهای سیاه ازغم ...سپیدی عشق تو را می جویم
اما دریغ از این پندار خام ..که در سیاهی سپیدی می جویم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در این شب ها چه خاموشم ، بیاد تو هم آغوشم
به من گفتی وفا دارم ، چه شد کردی فراموشم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دردا ! دلم گرفته از روزگار امشب ، دیگر نمانده در دل صبر و قرار امشب ،
آه ! آه ای آسمان ساکت ببین دیده ترم را ، دارم بسی شکایت از کردگار امشب .
بقیه در ادامه مطلب..
ادامه مطلب ...
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
چهار شنبه 27 دی 1391 - 23:49
دسته بندی : <-CategoryName->
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
چهار شنبه 27 دی 1391 - 23:47
دسته بندی : <-CategoryName->

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..
صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و
گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری
.بعد از کارت زود بیا خونه
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم
تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری
تو درسها به بچه مون کمک کنی
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی
بهم نکاه کردی و خندیدی وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود
وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..
نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد
اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری
نکته اموزسی مطلب
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
چهار شنبه 27 دی 1391 - 23:39
دسته بندی : <-CategoryName->
.jpg)
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى كه خشمگین هستند صدایشان را بلند میكنند و سر هم داد میكشند؟
شاگردان فكرى كردند و یكى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این كه آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى كه طرف مقابل كنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت كرد؟ چرا هنگامى كه خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر كدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچكدام استاد را راضى نكرد...
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى كه دو نفر از دست یكدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یكدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این كه فاصله را جبران كنند مجبورند كه داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر كنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى كه دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلكه خیلى به آرامى با هم صحبت میكنند.
چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیك است. فاصله قلبهاشان بسیار كم است.
استاد ادامه داد: هنگامى كه عشقشان به یكدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟
آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میكنند و عشقشان باز هم به یكدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا كردن هم بینیاز میشوند و فقط به یكدیگر نگاه میكنند!
این هنگامى است كه دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
چهار شنبه 27 دی 1391 - 23:18
دسته بندی : <-CategoryName->

به سلطان حقيقتها فراموشت نخواهم کرد، تو تنها شعله اي هستي که خاموشت نخواهم کرد.
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
باختم در عشق، اما باختن تقدير نيست، ساختم با درد تنهايي، مگر تقدير چيست؟
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
در آيينه مي افتاد وقتي که باد مي آمد و آشفته ام ميکرد، وقتي که غروب ميرفت و نا تمام ميماندم، در آيينه مي افتاد و خدا بازتاب تو بود و تو بازتاب خدا که در آيينه مي افتاد. (فروغ فرخزاد)
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
گر جفاي روزگار تکه کند قلب مرا، روي هر تکه نويسم اسم زيباي تو را.
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نيست، من به تو جان ميسپارم، دل که قابلدار نيست...
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
زيباترين حکمت دوستي به ياد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
رفتم خياطي دادم همه ساسونهاي دلم رو بشکافه، آخه خيلي دلم برات تنگ شده...
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
يک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حيف / باد پائيزي بهارم را گرفت
اعتباري داشتم در پيش عشق / با نگاهي ، اعتبارم را گرفت
عشق يا چيزي شبيه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
سه شنبه 26 دی 1391 - 21:24
دسته بندی : <-CategoryName->
♥ ♥ ایــــنم سری اول متن های عاشقونمون بلکه نظر بدید مارو خوشحال کنید♥ ♥

ღ しѺ√乇ღ
گآهیــ اَز دوستــ ـدآشتَنــ هآیَمـ اِحسآسـ ِ پَروآز میکُنمـ …
گآهیــ اَز دلتَنگیهآیمـ احسآس ِ مــُچالِگیـــ …
گآهیــ اَز اِنسـآنــ بـودَنمـ اِحسـآس ِ خَستِگیــــ …
ـهَر لَحظهـ احسآسیـــ …
وَ حتیــ گآهیـــ پارادوکس ِ اینها با یکدیگر
یِکـ لَحظـهـ خَندهـ
یِکـ لَحظهـ اَشکـــ
یِکــ لَحظِهـ حِسـ ِ تَنهــآییــ مَحضـــــ
چِقَـــدر سَختــ اَستـــ اِنســآنـ بودنــ …
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥
ღ しѺ√乇ღ
پیچــَــک احــــساســ …
هــَــمیشــ ه هـــ َــم شاعـِـــرانهـ و خــــیالـْـ انگیـ ـز نیـستـ ـ
گآهیـ ـ میــ پیــ ــچَید دور گــِلوے آدَمــ ـ
و خـَ ـ ــفـ ه اشـْـ مــــے کـُـنَـد …
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥
ღ しѺ√乇ღ
اینــــ بـــ ــار ڪــــہ آمــــدے
دستــانتــ را روے قلبمـــ بـــگـذار
تـــــا بفهمــے اینــــ دلــــ …
بــــا دیـــ ـد نــــ تــــــــو
نــمــے تــپـــد
مــے لــ ــ ــرزد …
♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
یک شنبه 24 دی 1391 - 20:55
دسته بندی : <-CategoryName->
![]()
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست
چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست
از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام
ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده
"زهـــــــرا دوست دارم "
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
یک شنبه 24 دی 1391 - 13:29
دسته بندی : <-CategoryName->
توجــــــــــــــــــــــــــه** سلام به شما بازدید کننده های گل امیدوارم تا اینجا مطالبمون به دردتون خورده باشه تا جایی که بشه منو زهراجان سعی میکنیم هروز واستون مطالب خوبو مفیدی اپ کنیم تو این دو روز انقد بازدید نشون میده ک مطالب مفید بوده تا حدودی اگه وبمون مشکلی چیزی داره بهمون تو نظرا بگید تا درستش کنیم.راستی اون دوستانی ک تمایل به تبادل لینک دارن بگن بهمون تا لینکشونو تو وبمون قرار بدیم و اینکه تو خبر نامه وب عضو بشید تا از اخبار وب در اطلاع قرار بگیرید از همراهیتون ممنونیم

نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
یک شنبه 24 دی 1391 - 2:49
دسته بندی : <-CategoryName->
ادامه مطلب ...
نویسنده: :.:.:.:پـــوریا ♥ خودش:.:.:.: |
یک شنبه 24 دی 1391 - 1:29